پیشینه موسیقی حماسی میهنی در ایران

پیشینه موسیقی حماسی میهنی در ایران

پیشینه موسیقی حماسی میهنی در ایران

تقسیم بندی موسیقی های امروزی منوط به ارائه تعاریف روشنی است تا مخاطبان به راحتی متوجه وجه تمایز آن ها بشوند. بر این اساس و پیش از پرداختن به موضوع نوشتار، لازم است ابتدا روشن شود موسیقی های تحت عنوان حماسی، انقلابی، میهنی و غیره چه مفاهیمی را پوشش می دهند. بدین منظور دو عنصر کلام و آهنگ را مد نظر قرار می دهیم. در خصوص کلام خیلی آسان می توان جهت گیری مضمون را درک کرد ولی موسیقی بدون کلام به راحتی خودش را لو نمی دهد. اما وقتی شاعر یا مصنف یک آهنگ با استفاده از عنصر کلام، مفاهیم مشترک اجتماعی مانند میهن، وطن، جنبش های ملی، آزادیخواهی، عدالت جویی و ظلم ستیزی را به مخاطبان خویش منتقل می کند، در واقع ما با یک اثر سیاسی اجتماعی روبرو هستیم. آثار سیاسی اجتماعی غالباً دو رویکرد درون قومی و برون قومی دارند. وقتی جهت گیری کلام به سمت دشمن خارجی باشد، این موسیقی ماهیت ملی و میهنی پیدا می کند که ممکن است متناسب با شرایط موجود لحنی حماسی هم داشته باشد. اگر جهت گیری کلام متوجه طیفی از افراد همان قوم بشود، عنوان موسیقی انقلابی یا موسیقی اعتراض زیبنده تر می نماید. گر چه متناسب با شرایط سیاسی هر دوره ای ممکن است این دو تعریف، تداخل هایی با هم داشته باشند. اینک موضوع این نوشتار را در پنج دروره قاجار، پهلوی اول، پهلوی دوم، دوره انقلاب و دوره معاصر پی می گیریم.

 

دوره قاجار

تا پیش از وقوع نهضت مشروطه در 1285 خورشیدی (1906 میلادی)، موسیقی رایج در شهرهای بزرگ غالباً مضامین عاشقانه، سرگرم کننده و گاه بسیار بی ارزش داشت. چنان که عارف قزوینی تصنیف سرای نامدار عصر مشروطه در کتابش می نویسد: "وقتی من به ساختن تصنیف های میهنی روی آوردم، این هنر چنان تنزل یافته بود که حتی برای گربه شاه نیز تصنیف می ساختند".  با صدور فرمان مشروطیت در تابستان سال 1285 خورشیدی توسط مظفرالدین شاه، نوع حکومت از پادشاهی مطلقه به سلطنت مشروطه تغییر یافت. اما این تحول سیاسی چندان دوام نیاورد و چند ماه بعد از آن که شاه بیمار درگذشت، جانشین او محمد علی شاه، فرمان پدر را باطل کرد و حکومت استبدادی دوباره برقرار شد. این دوره سه ساله که در تاریخ سیاسی ایران به استبداد صغیر شناخته می شود، سرآغاز تحوالاتی در موسیقی دستگاهی ایران بود. عارف قزوینی شاعر، ترانه سرا و خواننده عصر مشروطه در ارتباط با وقایع تلخ این دوران تصانیف ویژه ای ساخت  و با صدای پرتوان خود اجرا کرد. این تصانیف از آن جا که حرف روز جامعه بودند و از طرفی با ظرافت های خاص موسیقی ایرانی پیوند داشتند، دهان به دهان منتشر شدند و موج مخالف مردمی با حکومت استبدادی شدت گرفت. عارف قزوینی برای کشته شدن جوانان، سرداران و جو خفقان آن زمان به تناسب آثاری پدید آورد که سال های بعد این نمونه ها، به عنوان سرمشق آثار مشابه درآمدند. یکی از این تصنیف ها، از خون جوانان وطن نام دارد. از اجرای این اثر با صدای خود عارف هیچ نمونه صوتی در دست نیست. زیرا در آن دوران کمپانی های ضبط صفحه، به دنبال پول سازی بودند و طبیعتاً رویکرد انقلابی و سیاسی اجتماعی فردی مثل عارف قزوینی برای شان جذابیت نداشت.

 

 عارف قزوینی

از خون جوانان وطن با اجرای گروه شیدا و محمد رضا شجریان را بشنوید

 

 وقتی ناصرالدین شاه برای نخستین بار به سفر اروپا رفت، هنگام استقبال رسمی، از ساز و برگ موسیقی نظام و تشریفات فرانسوی ها خیلی خوشش آمد و دستور داد چنین تشکیلاتی برای ایران هم درست بشود. در نتیجه دو کارشناس موزیک نظام به نام های بوسکه Boske و رویون Royun از پاریس وارد تهران شدند و در سال 1235 خورشیدی (1856 میلادی) یک دسته موزیک نظامی به نام "دسته موزیک سلطنتی" تشکیل دادند. سیزده سال بعد (1869 میلادی) معاون اول گارد پیاده نظام فرانسه به نام آلفرد ژان باتیست لومر به استخدام دولت ایران درآمد و با رونق دوباره دسته موزیک سلطنتی، در مدرسه دارالفنون به آموزش موسیقی مشغول شد. وی علاوه بر تربیت هنرجویان ایرانی، تعدادی مارش و سرود برای مناسبت های مختلف هم ساخت تا در هنگام جشن های دولتی اجرا شود. از جمله ساخت نخستین سرود ملی ایران  بود که در تیر ماه 1252 (1873 میلادی) به لومر سفارش دادند. این سرود که از ابتدا بی کلام بود و به سلام شاهی شهرت داشت، در سال 1284 خورشیدی (1905 میلادی) برای نخستین بار نسخه ای از آن به رهبری موسیو لومر ضبط گردید. ولی اینک بیژن ترقی ترانه سرای معروف روی آن ترانه ای سروده و ترکیب جدید با تنظیم پیمان سلطانی توسط خواننده جوان سالار عقیلی خوانده شده است.

  

موسیو لومر

سلام شاهی ساخته و اجرای موسیو لومر را بشنوید

 

 آهنگ سلام شاهی با کلام بیين ترقی، تنظیم پیمان سلطانی و صدای سالار عقیلی را بشنوید

 

 دوره پهلوی اول

دوره حکومت 20 ساله رضاخان در مقایسه با سال های پیشین ثبات بیشتری داشت و در واقع بستر پیدایش آثار حماسی میهنی چندان فراهم نبود. گر چه شیوه حکومت رضاخانی مطلوب نخبگان نبود و طبیعتاً آن ها به انحاء مختلف از در مخالفت در می آمدند، مانند شاعر بلند آوازه ای همچون ملک الشعرای بهار که با ساخت ترانه های ماندگار، نقش مهمی در موسیقی زمان خود ایفا کرد. یکی از آن ها تصنیف مرغ سحر نام دارد که با آهنگ مرتضی نی داوود و صدای قمرالملوک وزیری برای نخستین بار سال 1314 خورشیدی (1935 میلادی) در سالن گراند هتل تهران اجرا شد و سال های بعد نیز محبوبیت خود را همچنان حفظ کرد. این تصنیف بارها و بارها توسط خوانندگان مختلف زن و مرد در 70 سال اخیر بازخوانی شده که نمونه اجرای محمدرضا شجریان پرمخاطب ترین بوده است. مرغ سحر در واقع تصنیفی اعتراضی نسبت به دیکتاتوری رضاخانی بود.

 

دوره پهلوی دوم

در سوم شهریور 1320 خورشیدی (24 آگوست 1941 میلادی) در حالی که جنگ جهانی دوم هنوز ادامه داشت، مرزهای شمالی و جنوبی ایران از سوی نیروهای متفقین مورد حمله قرار گرفت و در فاصله کمتر از 10 روز، کشور به اشغال ارتش های روس، انگلیس و آمریکا درآمد. این رویداد تلخ به طور طبیعی بر همه شئون زندگی فردی و اجتماعی ایرانیان تأثیر گذاشت. از جمله هنرمندان حوزه شعر و موسیقی ایرانی واکنش نشان دادند و نخستین اعتراض آن ها در قالب یک سرود ملی-میهنی جلوه گر شد. سرود ماندگار ای ایران با شعری از دکتر حسین گل گلاب و آهنگ روح الله خالقی در چنین فضایی پدید آمد. شرایط ویژه كشور در سال های پس از شهریور 1320، مجال بروز به سرود ای ایران را نمی داد تا اینكه 27 مهر 1323 خورشیدی (19 اکتبر 1944 میلادی) در تالار دبستان نظامی -دانشكده افسری فعلی واقع در خیابان سپه- كنسرت انجمن موسیقی ملی به رهبری خالقی برگزار شد و این سرود پر هیجان در حضور تعدادی از ایرانیان و حتی خارجیان اشغالگر نیز اجرا شد. از آن جا که شعر و آهنگ آن بسیار جذاب و گیرا بود؛ از سوی وزیر فرهنگ وقت، مقرر شد نسخه ای از آن ضبط شود و هر روز از رادیو به گوش مردم برسد. زنده یاد خالقی می گوید "در آن وقت كشور ما را قوای انگلیس، روس و آمریكا اشغال كرده بودند و جنگ بین الملل دوم هنوز دوام داشت. تظاهرات ملی نمی شد، زیرا وضع آماده نبود، ولی آهنگ و شعر این سرود، احساسات ملی را سخت برانگیخت و مخصوصا در مقابل خارجیان كه در آن مجلس كنسرت بودند از طرف ایرانیان تظاهرات بیشتری شد و اولین ضربه ای بود كه به طور غیر مستقیم بر پیكر ارتش خارجی كه ناخوانده میهمان ما بودند، زده شد." سرود معروف ای ایران در ابتدا با اجرای گروه کر صورت گرفت ولی بعدها توسط  خوانندگانی مانند، غلامحسین بنان، حسین سرشار، اسفندیار قره باغی و رشید وطن دوست به صورت کر و تکخوان نیز به اجرا درآمد. این سرود با گذشت سال های متمادی و تحولات عظیم سیاسی و اجتماعی، هیچ گاه اعتبار خود را از دست نداد و امروزه تنها آهنگ ملی ایران محسوب می شود که بیشترین شنونده را دارد.

 

بخشی از ای ایران با صدای رشید وطن دوست را بشنوید

 

موسیقی حماسی-میهنی این دوره پس از سرود ای ایران باز هم جریان داشت. در واقعه سال 1325 خورشیدی (1946 میلادی) که استان آذربایجان ایران توسط جعفر پیشه وری با پشتیبانی کمونیست های روسی (شوروی سابق) اعلام خود مختاری کرده بود، دولت و مردم ایران، این جدایی را تاب نیاوردند و حکومت خود خوانده جعفر پیشه وری بر شهر تبریز یک سال بیشتر دوام نیاورد. پس از بازگشت آذربایجان به آغوش میهن، روح الله خالقی بار دیگر با ساختن سرود آذربایجان ایفای نقش کرد. همچنین در سال های 1331 تا 1332 که اوج نهضت نفت به رهبری دکتر محمد مصدق بود، سرود 30 تیر به مناسبت وقایع روز سی ام تیر 1331 خورشیدی (1952 میلادی) توسط حسین ملک نوازنده سنتور ساخته شد. وی پس از کودتای 28 مرداد 1332 (1953 میلادی) بر علیه حکومت قانونی دکتر محمد مصدق که با پشتیبانی آشکار آمریکا صورت گرفت، به جرم ساختن همین سرود، توسط حکومت وقت به چند ماه زندان محکوم شد.

 

دوره انقلاب

آغاز دوره انقلاب همزمان با شکوفایی جریان بازگشت موسیقی دستگاهی به اصالت های پیشین بود. در سال های حدود 1345 خورشیدی (1966 میلادی) برخی موسیقیدانان کنجکاو، نوع موسیقی حاکم بر رادیو را تنها نماینده فرهنگ موسیقی ایرانی نمی دانستند و به همین دلیل با کمک اساتید منزوی آن زمان که دوره های آموزشی شان را پیش از پیدایش رادیو گذرانده و همچنان زنده بودند، سعی کردند جریان متفاوتی از موسیقی ایرانی را بازآفرینی کنند. این رویکرد در سال 1347 خورشیدی (1968 میلادی) منجر به راه اندازی مرکز حفظ و اشاعه موسیقی ایرانی زیر نظر دکتر داریوش صفوت شد. وی با دعوت از چهره های درجه یک موسیقی قدیم ایران که در واقع بازمانده دوره قاجار و پهلوی اول بودند، عملاً حلقه اتصال دو نسل گمشده و گم گشته شد. با آغاز نا آرامی های سیاسی-اجتماعی و پیرو آن دگرگونی نظام حکومتی در سال 1357 خورشیدی (1979 میلادی) موج متفاوتی از موسیقی دستگاهی توسط همین هنرمندان جوان با محوریت شاعر سرشناس، هوشنگ ابتهاج  معروف به سایه شکل گرفت.

  

ژاله خون شد با آهنگی از حسین علیزاده را بشنوید

محمد رضا شجریان و حسین علیزاده 

تصنیف میهن با صدای شجریان و آهنگسازی علیزاده را بشنوید

 

جریان اصلی موسیقی حماسی و انقلابی با مجموعه آثار گروه های موسیقی شیدا و عارف که در کانونی به نام چاووش گرد هم آمده بودند، آغاز شد. سه آهنگساز برجسته این جریان به نام های محمدرضا لطفی، پرویز مشکاتیان و حسین علیزاده با همکاری دو خواننده مطرح آن دوران به نام های محمدرضا شجریان و شهرام ناظری در طول سال ها 56 تا 61 آثار منحصر به فردی پدید آوردند. این آهنگ ها غالباً جنبه اعتراضی به حاکمیت سیاسی پهلوی داشتند و یا دارای مضامین میهنی و حماسی بودند.

 

تصنیف همراه شو عزیز با آهنگسازی پرویز مشکاتیان و صدای محمدرضا شجریان را بشنوید

 

پرویز مشکاتیان

تصنیف ایرانی با آهنگسازی پرویز مشکاتیان و صدای محمدرضا شجریان را بشنوید

 

علاوه بر اعضای کانون چاووش، افراد و گروه های دیگری نیز هر کدام با بضاعت های مختلف دست به کار شده بودند. از جمله می توان به افرادی مانند اسفندیار منفردزاده، فرهاد مهراد، فریدون خشنود، هادی آرزم، حمید شاهنگیان و رضا رویگری اشاره کرد. سرود معروف ایران ایران ایران ساخته فریدون خشنود را رضا رویگری خواند. آثار تولیدی افراد یاد شده غالباً در گام های ماژور و مینور به همراه برخی سازهای غربی ساخته می شد، به ویژه کارهای اسفندیار منفردزاده.

 

رضا رویگری

ایران ایران ایران ساخته فریدون خشنود و صدای رضا رویگری را بشنوید

 

اعضای کانون چاووش چهار گروه بودند؛ شاعران: هوشنگ ابتهاج, زنده‌ یاد جواد آذر و ...، خوانندگان: محمدرضا شجریان و شهرام ناظری، آهنگسازان: محمدرضا لطفی، حسین علیزاده، پرویز مشكاتیان و نوازندگان شامل برادران کامکارها، علی اکبر شکارچی، هادی منتظری، زیدالله طلوعی، اسماعیل صدقی آسا و تنی دیگر. در بین ایشان محمدرضا لطفی و شهرام ناظری بیش از سایرین فعالیت می کردند. آثاری مانند شب نورد با صدای شجریان و ناظری، سپیده با صدای شجریان، بانگ نی یا کاروان شهید با صدای ناظری و چندین تصنیف دیگر، نمونه هایی از تلاش لطفی برای ارائه الگویی متفاوت از موسیقی حماسی میهنی در این دوره زمانی است. وی برای آزادی خرمشهر از چنگال متجاوزان عراقی هم تصنیفی به نام ظفر در چهارگاه ساخت که با صدای مهیج و شورآفرین شهرام ناظری، شیرینی ناشی از پیروزی رزمندگان ایرانی در جلگه خوزستان را برای همه ایرانیان دو چندان کرد. این تصنیف بعدها با صدای محمد گلریز هم اجرا شد ولی نسخه منتشر شده اش با صدای ناظری بود. از دیگر آثار معروف این دوره می توان به تصنیف میهن با ساخته حسین علیزاده و تصنیف رزم مشترک ساخته پرویز مشکاتیان، هر دو با صدای محمدرضا شجریان اشاره کرد. در سال های پیش از پیروزی انقلاب، بیشتر آثار کانون چاووش بدون تکخوان و با همراهی همه اعضای گروه خوانده می شدند که از آن میان می توان به تصنیف ژاله خون شد ساخته حسین علیزاده اشاره کرد. این آهنگ پس از کشتار روز 17 شهریور 1357 حکومت پهلوی در میدان ژاله تهران به وجود آمد. از سوی دیگر موج جدایی طلبی های سال 1358 آفرینش تصنیف منحصر به فرد ای برادر ساخته محمد رضا لطفی با صدای شهرام ناظری را در پی داشت. این آهنگ مهیج به روشنی ایرانیان را به حفظ تمامیت ارضی میهن دعوت می کرد.

 

ای برادر از ساخته های لطفی با صدای شهرام ناظری را بشنوید

 

تقریباً همزمان با فعالیت های پایانی اعضای کانون چاووش، ساخت سرودهای حماسی ویژه جنگ در سامانه رادیو و تلویزیون، در دستور کار مدیران قرار گرفت و آثار زیادی با ساز و برگ موسیقی غربی و گاه ایرانی با همراهی تک خوانان و همسرایان پدید آمد. سرود پیروزی با آهنگسازی محمد علی راغب و صدای محمد گلریز که به مناسبت آزادی خرمشهر از دست نیروهای عراقی در خرداد 1361 خورشیدی (1982 میلادی) خوانده شد، یکی از شاخص ترین نمونه هاست. همچنین می توان به آهنگ ارکسترال شهیدان خدایی ساخته هوشنگ کامکار و با صدای بیژن کامکار اشاره کرد که بر روی شعر معروف مولوی با مطلع "کجایید ای شهیدان خدایی" پدید آمد.

 

هوشنگ کامکار

شهیدان خدایی ساخته هوشنگ کامکار با صدای بیژن کامکار را بشنوید

 

شهرام ناظری

 شهیدان خدایی از ساخته های لطفی با صدای ناظری را بشنوید

 

 جریان موسیقی حماسی این دوره پس از نخستین سال های پیروزی انقلاب و پیرو آن آغاز جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، به علت تحریم موقتی موسیقی در برخی محافل، دو شکل متفاوت پیدا کرد. نخست یک نوع خاص بر گرفته از موسیقی مذهبی که بدون همراهی ساز و صرفاً با صدای تک خوان و همراهی گروه شکل می گرفت و نوعی دیگری نیز توسط موسیقیدانان حرفه ای با انواع سازهای ایرانی و غربی به وجود می آمد. نوحه خوانی های صادق آهنگران که در اصل به منظور عزاداری انجام می گرفت، کم کم لحنی حماسی یافت و در برخی موارد با وجود آن که عناصری از موسیقی مذهبی و مشخصاً نوع عزاداری اش به گوش می رسید، اما کلیت کار حالت حماسی داشت و در خدمت تقویت روحی نیروهای رزمنده بود. نوحه ای لشکر صاحب زمان شاخص ترین نمونه ای از این دست کارهاست. با نزدیک شدن به سال های پایان جنگ، همین نوحه حماسی با تنظیم نای دانوف، آهنگساز روسی و بعدها دکتر حسن ریاحی برای ارکستر سمفونیک و گروه کر، بازخوانی شد و دوباره مانند نسخه اصلی اش بسیار مورد توجه قرار گرفت.

 

صادق آهنگران

 ای لشکر صاحب زمان با صدای صادق آهنگران را بشنوید

 

ای لشکر صاحب زمان با تنظیم ارکستری حسن ریاحی را بشنوید

 

در دو سال نخست جنگ ایران و عراق، غالب مضامین سرودهای حماسی در جهت دفاع از تمامیت ارضی کشور بود. اما بعد از آزادی خرمشهر، از آن جا که جهت گیری سیاسی نظامی کشور معطوف به دفاع همه جانبه حتی در خارج از مرزهای ایران شده بود، مضامین برخی آثار حماسی به این سمت متمایل شد. برای مثال یکی از تصانیف آن روزگار به نام همپای جلودار با صدای حسام الدین سراج به صراحت از مخاطبان دعوت می کرد تا فتح قدس واقع در فلسطین اشغالی (اسرائیل) با رزمندگان همراه باشند.

 

حسام الدین سراج

همپای جلودار ساخته و اجراشده توسط حسام الدین سراج را بشنوید

 

علاوه بر موسیقیدانان شهری، برخی خنیاگران موسیقی های بومی نیز بر اساس کلام و موسیقی منطقه خود، آثاری حماسی گونه می ساختند که در تشویق و تقویت نیروهای رزمنده بی تأثیر نبود. برخی از این آثار نیز در مجموعه نغمات نواحی مختلف از ادوار پیشین به جا مانده بودند. تصنیف بومی دایه دایه وقت جنگه بر اساس موسیقی بومی لرستان یکی از نمونه هایی بود که به سرعت در تمام ایران فراگیر شد و جایگاهی فراتر از خاستگاه خود یافت.

 

رضا سقایی

دایه دایه وقت جنگه با صدای رضا سقایی را بشنوید

 

برخی موسیقیدانان در این دوره به بازآفرینی و تولید آثاری مبتنی بر انواع موسیقی های بومی ایران اقدام کردند. این رویکرد گاه با شعر و موسیقی محلی همراه بود و گاه اشعار فارسی را با موسیقی برگرفته از نواحی مختلف ایران تلفیق می کردند. در این خصوص کیخسرو پورناظری بر اساس نغمات تنبور کرمانشاه و اشعار مولوی آثار متعددی ساخت. وی با تشکیل گروه تنبور نوازان بر اساس نغمات ساز تنبور، آهنگ هایی ساخت که شعر فارسی و مشخصاً اشعار مولوی را همراهی می کردند. نوع صدای گروه وی در کنار اشعار مولوی، برای جامعه ایرانی تازگی داشت و به همین دلیل به سرعت محبوبیت پیدا کرد. چنان که نخستین تجربه وی با عنوان صدای سخن عشق به یکی از پر فروش ترین آثار زمان خود تبدیل شد. یکی از تصانیف این آلبوم به نام مردان خدا با شعری از فروغی بسطامی به دلیل نزدیکی مضامین اش با حال و هوای رزمندگان جنگ، بیشتر مورد توجه رسانه ها قرار گرفت و به نوعی جنبه حماسی پیدا کرد.

 

کیخسرو پورناظری

مردان خدا ساخته کیخسرو پورناظری با صدای شهرام ناظری را بشنوید

 

دوره معاصر

تولید آهنگ های حماسی و میهنی معمولاً در شرایط ویژه سیاسی امنیتی بالا می رود. اما در شرایط صلح و ثبات نیز برخی آهنگسازان و ترانه سرایان به ساخت چنین آهنگ هایی روی می آورند. گر چه ممکن است در این گونه آثار نشانی از خشم بر علیه دشمن نباشد. آهنگ هایی که به نوعی عشق و علاقه مخاطب به میهن خویش را به تصویر می کشند. نمونه هایی از این دست آهنگ ها را می توان در آثار محمد نوری به فراوانی جستجو کرد. از جمله آهنگ ایران ایران با آهنگسازی دکتر محمد سریر که در دوره معاصر با صدای محمد نوری تولید گردید. همچنین در این دوره با وجود پایان یافتن جنگ، مجالی برای تولید آثار حماسی نبود. ولی با این حال یادبود جنگ و رویدادهای دوران انقلاب همواره در قالب هنر گهگاه جلوه گری می کند. ساخت سمفونی های مختلفی با عناوین ایثار و خرمشهر نمونه ای از این رویکردهاست.

 

ایران ایران ساخته محمد سریر با صدای محمد نوری را بشنوید

 

دو ماه و اندی پس از انتخابات پر حادثه ریاست جمهوری در 22 خرداد 1388 (ژوئن 2009 میلادی) که واکنش های مختلفی از جمله در حوزه ترانه سرایی و تصنیف سازی را شاهد بودیم، اثری کاملاً متفاوت از ده ها نمونه تولیدی دیگران با عنوان زبان آتش از حنجره محمدرضا شجریان شنیده شد. شعری از زنده یاد مشیری که انگار او نمرده و همین دو ماه پیش با دیدن خیابان های تهران، این شعر زیبا و تأثیرگذار را سروده است. مهم ترین ویژگی این تصنیف، نگاه اعتراضی از نوع درون به درون است. در واقع لحن کلی اثر، یک نگاه اعتراضی درون خانوادگی را به ذهن متبادر می کند. گر چه در فرازهایی، خروش شعر و آواز را می شنویم، ولی استفاده صریح از واژه برادر چنین تداعی می کند که این واگویه ها، درون خانوادگی هستند و خواننده، مخاطب خود را بیگانه نمی پندارد. چه این که اگر بیگانه می پنداشت، هیچ گاه خطاب به او نمی گفت "تفنگت را زمین بگذار". اساساً ادبیات مواجهه با دشمن این گونه نمی تواند باشد و پر روشن است هیچ آدمی به دشمن خویش نمی گوید "تفنگت را زمین بگذار". اما وقتی برادر رودروری برادر قرار بگیرد، نخستین واکنش دیگر اعضای خانواده این است که برادر جان "تفنگت را زمین بگذار".

 

 تصنیف زبان آتش را با حجم بالا بشنوید

 تفنگت را زمین بگذار

  تصنیف زبان آتش را با حجم کمتر بشنوید

  

 مطالب مرتبط:

 از خون جوانان به چهار روایت

نگاهی به ترانه های سیاسی عهد مشروطه

 ای ایران، فریاد مشترک ایرانیان

 خالقی از اشغال ایران متنفر بود

 حکایت آهنگسازی در موسیقی ایران

 تفنگت را زمین بگذار

موسیقی اعتراض با گویش پاپ

خدا را دو نصف کنیم

یار دبستانی من